درباره وبلاگ موضوعات پيوندها نام اين بندر كه امروز جاسك ناميده مي شود، در دوران گذشته به صورت هاي جاشك، چاشك، جك، رأس الجاسك و چاسك نيز ثبت شده است. در دوران بسيار قديم بندر جاسك يكي از كانون هاي معتبر آئين ميترا بود. معبدي به نام آناهيتا در جاسك باقي مانده است. تهمتن بن توران شاه ملقب به سلطان قطب الدين در سال هزارو سيصدو سي ميلادي به بعد در جاسك حكومت داشته است. در سال هزار و ششصد و چهارده ميلادي انگليسي ها بندر جاسك را به عنوان بندر تجاري خود در شمال خليج فارس انتخاب كردند. استان : هرمزگان تا قبل از قرن چهارم هجري در حوالي بندرعباس- فعلي، بندر و روستاي كوچكي به نام «سورو» وجود داشت كه جغرافيا نويسان قرن چهارم هجري قمري از آن نام برده اند. برخي معتقدند «شهرو» كه اصطخري به عنوان «دهي كوچك بر كنار دريا» از آن نام برده، همان بندر «سورو» است. اين بندر در سال نهصد و بيست و چهار هجري قمري «بندر جرون» خوانده مي شد و دهكده اي كوچك بود و در روبه روي سواحل شمالي جزيره پراهميت «هورموز» آن روزگار، قرار داشت. در سال هزار و پانصد و چهارده، پرتغالي ها اين دهكده كوچك را براي پياده شدن و بارگيري اجناس از خشكي انتخاب كردند. به دليل خرچنگ زيادي كه در ساحل اين بندر وجود داشت، نام آن را «بندر كامارااو» يا «كامبارائو»، يعني بندر خرچنگ گذاشتند. نام متداول بعدي؛ يعني «گمبرون» يا «گامبرون» به احتمال زياد از لغت پرتغالي «گامارائو» اقتباس شده است. در سال هزار و ششصد و بيست و دو ميلادي شاه عباس توانست با كمك انگليسي ها دست پرتغالي ها را از اين بندر كوتاه كند. به افتخار اين پيروزي «بندر گمبرون» به «بندرعباس» تغيير نام داد.تا قبل از سال هزار و ششصد و پنجاه ميلادي (هزار و هفتاد هجري قمري) بندرعباس حصار نداشت؛ ولي از اين زمان دور شهر را محصور كردند و بر امنيت آن افزوده شد. انگليسي ها و هلندي ها در بندرعباس تجارتخانه، و در كنار دريا عمارت زيبايي بنا كردند. در اين بندر لنگرگاه مناسبي وجود داشت؛ لذا اكثر كشتي هاي بزرگي كه از هند براي ايران و عثماني و ساير نقاط كالا حمل مي كردند، در اين بندر لنگر مي انداختند. هلندي ها در سال هزار و صد و ده هجري قمري (هزار و ششصد و نود و هشت ميلادي) با كسب اجازه از دولت ايران، شهر تازه اي با بافت و معماري ويژه، در وسط شهر بندرعباس بنا نمودند. عمارت كلاه فرهنگي در همين ايام بنا شده است. بافت و شكل ظاهري شهر جديد تا سال هزار و صد و سي و پنج هجري قمري دوام يافت. در نيمه نخست قرن هفدهم، نمايندگان كمپاني هند شرقي سعي كردند بندرعباس را به پايگاه اصلي خود در خليج فارس تبديل كنند؛ به همين لحاظ، مركز كمپاني هند شرقي در بندرعباس مستقر گرديد. ناوهاي نظامي كمپاني هند شرقي نيز در آب هاي نزديك بندرعباس پهلو گرفتند. اين شركت در سال هزار و هفتصد و پنجاه و نه به علت متشنج شدن اوضاع و بمباران تأسيسات تجاري انگليسي ها در بندرعباس، مركز تجارت خود را از اين بندر به بندر بصره منتقل نمود. اين امر بيش از پيش، شرايط انحطاط بندرعباس را فراهم كرد. بعد از ظهور نادرشاه، بندر بوشهر مقر ناوگان ايران شد و بندرعباس و توابع آن طبق قرارداد، به سلطان مسقط به اجاره واگذار شد.درپي شورش سال هزار و هشتصد و شصت و هشت ميلادي در مسقط، اين امتياز لغو شد و شهر بندرعباس و توابع آن دوباره به تصرف كامل دولت ايران درآمد. پس از پيروزي نهضت مشروطيت و تصويب قانون ايالات و ولايات، بندرعباس و توابع آن جزء محدوده ايالت فارس قرار گرفت و سپس در محدوده اختيارات حاكم كرمان درآمد. در تقسيمات فعلي كشوري شهر بندرعباس مركز استان هرمزگان است. اين شهر يكي از مهم ترين مراكز استراتژيكي و تجاري ايران در جوار خليج فارس و درياي عمان است. بارانداز شهيد رجايي، اسكله عظيمي است كه بخش وسيعي از مبادله كالاهاي تجاري بين ايران و ديگر كشورها از طريق آن صورت مي گيرد. بندرعباس از طريق راه هاي دريايي، راه آهن، جاده هاي ترانزيتي درجه يك و از طريق هوا به كليه مناطق داخلي و ديگر كشورهاي جهان مرتبط است. استان : هرمزگان
آب انبارهاي بزرگي در آبادي لافت وجود دارند. در كناره شمال خاوري روستاي لافت، در روزگار مادها و هخامنشي ها، مردمان جزيره قشم، آبگير بزرگي در دامنه كوه لافت كنده و براي نگاه داري آب از آن ها استفاده كرده اند اما در دوران هخامنشي كه لافت به عنوان پايگاه بزرگ دريايي انتخاب شده است. استان : هرمزگان
نوشته شده در : شنبه 1390/10/3 :: نويسنده : Ali.v
::
بازديد
:
متأسفانه گيوه دوزي در شهرهاي مختلف استان اصفهان در حال از بين رفتن است. گيوه دوزان اين شهر علاوه بر توليدگيوه به تعمير كفش نيز مي پردازند. نحوه توليد گيوه كه شامل تهيه رويه، تهيه تخت گيوه و نهايتاً دوخت رويه و تخت است، همانند ساير مناطق كشور است. استان : اصفهان چنار دستگرد: اين چنار در دستگرد خيار، واقع در جنوب غربي اصفهان كاشته شده كه مربوط به دوران صفويه و زمان شاه عباس است. درون تنة اين درخت قطور كه در طول قرون پوك شده، قهوهخانه ساخته بودند و مردم در ايواني كه در اطراف آن ساخته شده بود مينشستند و به نوشيدن چاي و كشيدن قليان ميپرداختند. استان : اصفهان
درخت چنار: اين درخت عمري طولاني دارد و در اصفهان به خوبي عمل آمده و رشد ميكند. عمر اين درخت گاهي به چندين قرن ميرسد. ارتفاع آن گاهي به بيش از 20 متر ميرسد و شاخههاي انبوهي پيدا ميكند. برگهاي درخت چنار مانند كف دست پهن ميباشد، سايه آن بسيار لذّت بخش است و هواي اطراف خود را لطيف مينمايد. چوب آن در نجاري مصارف زيادي دارد. قطر تنه اين درخت گاهي به بيش از دو متر ميرسد و به مناسبت رشد سريع، در باغها نزديك ديوارها، به صورت منظّم در فواصل زياد كاشته ميشود كه هر چند سال يكبار آن را كفبُر نموده، به فروش ميرسانند. ولي ديري نميپايد كه مجدداً رشد كرده و بلند ميشود. ***** علاوه بر چنارهاي ذكر شده چنارهاي متعدد ديگري در اطراف و اكناف اصفهان وجود داشته كه از قدمت بسيار برخوردارند، جمله در طول مسير چهارباغ از دروازه دولت به سمت جنوب تا دامنة كوه صفه چنارهاي قطور و بزرگي بوده كه متأسفانه تعداد زيادي از آنها در زمان حكومت ظل السلطان به طمع فروش چوب آن بريده شده و تعداد ديگري نيز به مناسبت احداث خيابانها و بناي خانههاي مسكوني قطع گرديدهاند.پس از درخت چنار، در بسياري از باغهاي بزرگ، درخت نارون – كه در لهجة اصفهاني به درخت «وِسك» هم شهرت دارد – كاشته ميشود. اين درخت ارتفاع چنداني ندارد ولي به علت وجود شاخههاي زياد، داراي ساية بسيار مطلوبي است. شاخههاي درخت مانند چتري بزرگ است كه احتياج به فضاي زيادي دارد. اين درخت معروف در اوايل بهار گلهاي زرد رنگي ميدهد كه به آن پولك يا اشرفي ميگويند و با نسيم ملايمي از درخت جدا شده، در اطراف پراكنده ميشود. به همين مناسبت در معابر و منازل از اين درخت كمتر استفاده ميشود. ***** از درختان ديگر اصفهان كبوده را ميتوان نام برد. اين درخت كم قطر و بسيار بلند را بيشتر جهت كاربرد چوب آن براي مصارف نجّاري در بيشهها و باغها ميكارند و گاهي چند هكتار زمين را به كاشتن اين درخت اختصاص ميدهند. گاهي ارتفاع اين نوع درخت به حدود 20 متر مي رسد. از درختان ديگر اصفهان ميتوان: زبان گنجشك، تبريزي، سمرقند، بيد، صنوبر و كاج را نام برد. استان : اصفهان | ||
|