درباره وبلاگ موضوعات پيوندها
نوشته شده در : شنبه 1390/10/3 :: نويسنده : Ali.v
::
بازديد
:
متأسفانه گيوه دوزي در شهرهاي مختلف استان اصفهان در حال از بين رفتن است. گيوه دوزان اين شهر علاوه بر توليدگيوه به تعمير كفش نيز مي پردازند. نحوه توليد گيوه كه شامل تهيه رويه، تهيه تخت گيوه و نهايتاً دوخت رويه و تخت است، همانند ساير مناطق كشور است. استان : اصفهان چنار دستگرد: اين چنار در دستگرد خيار، واقع در جنوب غربي اصفهان كاشته شده كه مربوط به دوران صفويه و زمان شاه عباس است. درون تنة اين درخت قطور كه در طول قرون پوك شده، قهوهخانه ساخته بودند و مردم در ايواني كه در اطراف آن ساخته شده بود مينشستند و به نوشيدن چاي و كشيدن قليان ميپرداختند. استان : اصفهان
درخت چنار: اين درخت عمري طولاني دارد و در اصفهان به خوبي عمل آمده و رشد ميكند. عمر اين درخت گاهي به چندين قرن ميرسد. ارتفاع آن گاهي به بيش از 20 متر ميرسد و شاخههاي انبوهي پيدا ميكند. برگهاي درخت چنار مانند كف دست پهن ميباشد، سايه آن بسيار لذّت بخش است و هواي اطراف خود را لطيف مينمايد. چوب آن در نجاري مصارف زيادي دارد. قطر تنه اين درخت گاهي به بيش از دو متر ميرسد و به مناسبت رشد سريع، در باغها نزديك ديوارها، به صورت منظّم در فواصل زياد كاشته ميشود كه هر چند سال يكبار آن را كفبُر نموده، به فروش ميرسانند. ولي ديري نميپايد كه مجدداً رشد كرده و بلند ميشود. ***** علاوه بر چنارهاي ذكر شده چنارهاي متعدد ديگري در اطراف و اكناف اصفهان وجود داشته كه از قدمت بسيار برخوردارند، جمله در طول مسير چهارباغ از دروازه دولت به سمت جنوب تا دامنة كوه صفه چنارهاي قطور و بزرگي بوده كه متأسفانه تعداد زيادي از آنها در زمان حكومت ظل السلطان به طمع فروش چوب آن بريده شده و تعداد ديگري نيز به مناسبت احداث خيابانها و بناي خانههاي مسكوني قطع گرديدهاند.پس از درخت چنار، در بسياري از باغهاي بزرگ، درخت نارون – كه در لهجة اصفهاني به درخت «وِسك» هم شهرت دارد – كاشته ميشود. اين درخت ارتفاع چنداني ندارد ولي به علت وجود شاخههاي زياد، داراي ساية بسيار مطلوبي است. شاخههاي درخت مانند چتري بزرگ است كه احتياج به فضاي زيادي دارد. اين درخت معروف در اوايل بهار گلهاي زرد رنگي ميدهد كه به آن پولك يا اشرفي ميگويند و با نسيم ملايمي از درخت جدا شده، در اطراف پراكنده ميشود. به همين مناسبت در معابر و منازل از اين درخت كمتر استفاده ميشود. ***** از درختان ديگر اصفهان كبوده را ميتوان نام برد. اين درخت كم قطر و بسيار بلند را بيشتر جهت كاربرد چوب آن براي مصارف نجّاري در بيشهها و باغها ميكارند و گاهي چند هكتار زمين را به كاشتن اين درخت اختصاص ميدهند. گاهي ارتفاع اين نوع درخت به حدود 20 متر مي رسد. از درختان ديگر اصفهان ميتوان: زبان گنجشك، تبريزي، سمرقند، بيد، صنوبر و كاج را نام برد. استان : اصفهان
استان : اصفهان
در دوران باراني بين آخرين دوره هاي يخچالي (زمين شناسي) به نظر مي رسد در مركز ايران درياي پهناوري گسترده بود. اين دريا با شروع عهد خشكي به تدريج كوچك و خشك شد كه اكنون در محل آن كوير بزرگ مركزي برجاست و بشر در دوره استقرار در روستاها در اطراف اين محل اسكان يافته است چنان كه قديمي ترين تمدنها را مي توان در حاشيه هلالي شكل كوير يافت. يكي از قديمي ترين تمدنهاي اين حاشيه تمدن سيلك است. تپه هاي موسوم به سيلك واقع در 2 كيلومتري جنوب غربي كاشان يكي از كهن ترين مراكز استقرار بشر در فلات مركزي ايران به شمار مي آيد. حدود هفت هزار سال پيش مردم سيلك پايه و اساس تمدني را بنيان نهادند كه در دوره هاي مختلف پيشرفت شاياني را بدست آورد. نشانه هايي از اين پيشرفت و ترقي را مي توان در آثار سفالين و اشياء مسي و مفرغي بدست آمده از اين تپه ها (تپه هاي شمالي و جنوبي سيلك) كه امروزه زينت بخش اكثر موزه هاي معتبر ايران و جهان است، مشاهده كرد. اقوام سيلك كه داراي ابداعات و نوآوريهاي فراواني در صنايع آن دوران بوده اند، با تمدن بين النهرين و مناطق ديگر ايران ارتباطات فرهنگي و اقتصادي داشته اند. تمدن سيلك به عنوان يكي از نخستين تمدن هاي دشت نشين براي باستان شناسان از اهميت قابل توجهي برخوردار مي باشد. خاصه آنكه در كوزه گري و نگارگري و استفاده از آجر پخته در بناي ساختمانها و موارد متعدد ديگر به پيشرفتهاي قابل ملاحظه اي رسيده بودند. گرچه ردپاي اين تمدن ناگهان در تاريخ گم مي شود و مردم سيلك بر اثر هجوم اقوام تار و مار و گريزان مي شوند، اما برخي بر اين عقيده اند كه ساكنان سيلك پس از ويراني شهر و ديارشان به چشمه ساران به ويژه نياسر و نوش آباد پناه برده و آباديهايي را بوجود آورده اند. با توجه به اينكه در منطقه كاشان آثاري از دوره هخامنشي و اشكاني وجود ندارد و پژوهشهاي باستان شناسي نيز در اين منطقه بسيار محدود بوده است از تمدن اين دوره در كاشان اطلاعات زيادي در دست نيست ليكن كشف سكه هاي نقره متعلق به دوران هخامنشي و اشكاني در اين منطقه نشان از ردپاي تاريخ دوره هخامنشي و سلوكي دارد. كشف گنجينه اي متعلق به اواخر هزاره اول قبل از ميلاد در روستاي مرق گواهي بر امتداد مدنيت در منطقه كاشان تا اواخر دوره هخامنشي است. گرچه اخبار و مداركي از دوره اشكانيان در اين منطقه بدست نيامده است اما قراين متعدد تاريخي خبر از آباداني و رونق كاشان در دوره ساسانيان مي دهد. وجود آتشكده هاي نياسر ، خرمدشت و نطنز، اشارات مولف تاريخ قم به مناطق باستاني چون نياسر و نوش آباد ، اخباري مربوط به يك شهرك دوره ساساني به نام سارويه درمنطقه كاشان كه به گزارش تاريخ نويسان تا دوره اوليه اسلامي نيز آثاري از آن برجاي بوده است همگي گواهي بر اين مدعاست. كاشان در دوران اسلامي همراه با قم، اصفهان، همدان و ... از جمله شهرهاي بلاد جبال يا عراق عجم محسوب مي شود. تاريخ نويسان فراواني از مردان نام آور و جنگجوي كاشان در اين عصر (دوران ساساني) سخن به ميان آورده اند كه در جنگهاي بسيار شركت كرده اند » اعثم« كوفي تاريخ نويس بزرگ عرب از حضور 20 هزار سوار جنگجوي قم و كاشان ياد كرده است كه در جنگ »نهاوند« حضور داشتند. مورخان و سفرنامه نويسان اوايل دوران اسلامي از عقربهاي فراوان در كاشان و شيعه بودن مردمانشان به عنوان اصلي ترين ويژگي آن ياد كرده اند و كاشان را به عنوان شهر كوچكي معرفي نموده اند. كاشان در نخستين دهه هاي قرن اول هجري با هجوم عربها روبرو شد و پس از مقاومتهاي بسيار با از دست دادن استحكامات خود، تسليم شده به تاراج رفت، حمداب مستوفي در »نزهه القلوب« بناي شهر كاشان را در دوران اسلامي به »زبيده خاتون« همسر هارون الرشيد نسبت داده و در اين مورد مي نويسد: در قرن دوم هجري مسلمانان در جايي به نام چهل حصاران زندگي مي كردند. كاشان در دوران آل بويه از رونق و آبادي خاصي برخوردار بود و صنعت سفالگري و فلزكاري آن شهرت فراوان داشت چنان كه مقدسي در اين زمان از كاشان چنين ياد مي كند: «كاشان شهري آباد و روستاهاي نيكو دارد، كشتزارهاي بسيار ، گرمابه نيكو و نعمت فراوان و داراي دژ و خندقي است.» كاشان در دوران آل بويه بواسطه ظهور سلاطين شيعي و نفوذ آنان بر خليفه بغداد مورد توجه بيشتري قرار گرفت و به همراه قم از عنايت آل بويه و وزير دانشمند آنان صاحب بن عباد بي نصيب نماند. با آغاز قرن پنجم و روي كار آمدن حكومت سلجوقيان ، كاشان اهميت و اعتبار روز افزوني يافت و در اين زمان مردان بزرگ و نام آوري از اين شهر به خدمت حكومت درآمده و به مدارج عالي رسيدند. چنان كه راوندي مي نويسد: «اغلب وزارء و مستوفيان و دبيران دربار، كاشاني بودند، هنر و علم در اين زمان كمال يافت و كاشان محل و منشاء فضل و ادب شد. در اين دوره ، شهر توسعه يافت و بناهاي عمومي فراوان و گوناگوني مانند مسجد، مدرسه، خانقاه، دارالشفاء و كتابخانه ساخته شد.» بيشتر بناهايي كه در دوره سلجوقيان بنا شده است به دليل زلزله هاي پي در پي ويران شده و از ميان رفته اند، ليكن آنچه باقي مانده، نشاني از توسعه و آبادي كاشان در اين عصر مي باشد. مهمترين آثار بجاي مانده از اين بناها مسجد جامع است كه در اين دوران (سلجوقيان) بازسازي شده و داراي گنبدي آجري و مناره اي مزين به خط كوفي با تاريخ 466 هـ . ق است. علاوه بر آن مناره »پنجه شاه « »برج و باروي شهر« » بند قمصر« و »قلعه جلالي« از ديگر بناهاي معروف اين عصر به شمار مي روند. در دوران سلجوقيان كاشان به ترقي و آباداني قابل ملاحظه اي رسيد. كثرت آثار تاريخي در اين دوره و وجود مدارس متعددي كه در اين دوره در كاشان تاسيس شد و نيز ظهور دهها دانشمند كاشاني در اين مقطع گواهي بر مدنيت و پيشرفت اين شهر بوده است. كاشان دراين دوره آنچنان كه در كتاب راحه الصدور و ديوان ابوالرضا راوندي آمده است دوبار توسط مياجيق يكي از سرداران خوارزمشاهي و ملك سلجوق بن محمد بن ملكشاه سلجوقي مورد هجوم قرار گرفته است. در هر دو هجوم شهر كاشان به واسطه برج و بارو و پايمردي و جوانمردي اهالي در امان مانده است. اما روستاهاي بي دفاع مورد قتل و غارت واقع شده اند.
استان : اصفهان | ||
|