درباره وبلاگ

سفری مجازی به کل ایران زمین

امروز :

سلام

این وبلاگ به سلامتی افتتاح شد. امیدوارم لحظات خوبی رو دراین وبلاگ سپری کنید.

نظرهم یادتون نره...

وضعیت یاهو :Yahoo Status

Translate to English ترجمة للغة العربية Deutsch Übersetzung Traduci in lingua italiana Русский перевод

امکانات

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
« ارسال برای دوستان »
نام شما :
ایمیل شما :
نام دوست شما:
ایمیل دوست شما:

آمار وبلاگ
  • تعداد بازدید : 604247
  • تعداد نوشته ها : 102

نوشته شده در : جمعه 1390/9/18 :: نويسنده : Ali.v :: بازديد :
بلواي تلگرافخانه شيخ الرئيس براي شعاع السلطنه
ملك منصور ميرزا دومين فرزند مظفرالدين شاه در 18 ربيع الثاني 1297 هـ.ق در شهر تبريز به دنيا آمد و در سال 1303در حالي كه هنوز كودك 6 ساله بيش نبود بقول ابراهيم شيباني صاحب كتاب منتخب التواريخ از روي شايستگي!!! لقب «شعاع السلطنه» گرفت و در سن يازده سالگي يعني سال 1314 به حكومت گيلان و توالش منصوب شد و در همين سال روزنامه شرافت كه قسمت اعظم آن به زندگينامه افراد حكومتي اختصاص دارد در شماره 4 خود درباره وي متملقانه مي نويسد كه: « از انواع فضائل و هنرهاي گوناگون بهره و نصيبي وافي دارند خاصه در علوم عربيه و فنون رياضي و طبيعي و از شيمي و فيزيك و فن تاريخ و ساير معلومات عصر جديد از لسان فرانسه و انگليسي و صنعت عكاسي و فنون حربيه و قواعد عسكريه از پياده نظام و توپخانه كه مدت هفت سال تمام در توپخانه مشغول مشق و تعليم بوده اند و كليه آداب فروسيت كه در جمله اين علوم و فنون مقام والايشان اشهر و برتر از وصف و بيان است » هر چند معلوم نيست فردي كه از 11 سالگي تا 17 سالگي خود را با مشق و تعليم توپخانه گذرانده است اين همه علوم و فنون ديگر را چگونه فرا گرفته است .
وي بالاخره در اواخر 1318 در سن 21 سالگي به حكمراني فارس منصوب مي شود و در روز چهار شنبه 27 ذيحجه همان سال در ميان استقبال عده زيادي از طرف دروازه اصفهان وارد شيراز مي شود.
شعاع السلطنه از همان روزهاي اول ورودش سعي مي كند كه كارها را خود بدست بگيرد و اولين حكمش اين بود كه بيگلر بيگي همه روز از صبح بيايد در باغ حكومتي بنشيند و عصر برود چوب و فلك و زنجير خانه هم فقط به خود حكومت منحصر باشد و ديگر كسي حق چوب زدن و حبس كردن نداشته باشد. اين حكم در ظاهر به نفع مردم شهر بود. اما درحقيقت براي اين بود كه همه حكومت و كارهاي شهر در قدرت وي باشد و از نفوذ ديگران كم كند. ورود او با ماه محرم و ايام عزاداري سالار شهيدان مقارن مي گردد و شعاع السلطنه عوام فريبانه در باغ حكومتي روضه خواني و تعزيه به راه مي اندازد و در همين حال بين شعاع السلطنه و محمدرضا خان قوام الملك به سبب مسائل مالي اختلاف در مي گيرد و وي به قوام حكم مي كند كه با خانواده اش به عتبات برود و اختلاف تا آنجا پيش مي رود كه در روز پنجم محرم به بهانه اي سعي در دستگيري قوام مي كنند. قوام نيز كه از قبل پيش بيني چنين موضوعي را كرده بود با گروهي به شاهچراغ رفته بست مي نشيند تفنگچيان وي نيز شاهچراغ، مسجد نو و همه مغازه هاي اطراف را محاصره مي كنند از آن طرف حكومت نيز عده اي سرباز را با توپ و تفنگ به آن محل مي فرستد. اين بلوا و آشوب چند روزي در شهر بر پا بود تا اينكه از تهران تلگرافي براي قوام مي رسد و از او مي خواهند كه بعد از متفرق كردن مردم به طرف تهران حركت كند و وي بناچار چنين مي كند بعد از پايان گرفتن اين جريان، حكومت تا مدتي شبها عبور و مرور مردم را ممنوع مي كند.
شعاع السلطنه باغ ارم را بعنوان ساختمان اندروني و رشك بهشت را بعنوان بيروني انتخاب مي كند و در ميان ارگ كريمخاني نيز شروع به ساختن بنايي مي نمايد و لي اكثر وقت خود را به شكار و تفريح در باغ هاي اطراف شهر و يا در عمارت باغ ارم و رشك بهشت مي گذراند و فقط در هفته چند روزي را براي رسيدگي به كارها به شهر مي آمد اما مردم از همه جهت در سختي و ناراحتي به سر مي بردند و بخصوص از نظر پخت نان كمبود بسياري در شهر وجود داشت اما شعاع السلطنه بجاي اينكه درصدد اصلاح اين وضع بر آيد حكم كرد كه كشاورزان بايد گندم را با قيمت خرواري هفت تومان به حكومت بفروشند در صورتي كه هر خروار گندم تا حمل به شهر براي كشاورزان 10 تومان مخارج داشت حكومت نيز قصد داشت اين گندم ها را خرواري 8 تومان به نانوايان بدهد تا اين ميان سودي عايدش گردد ولي همين حكم كه بازور و اجبار نيز اجرا مي شد باعث شد كمبود بيشتري در شهر بوجود آيد و نانوائي ها در شهر با ازدحام بيش از پيش مردم مواجه شدند و مردم بخاطر كمبود نان در مضيقه افتادند.
مردم و بخصوص زن ها هر جا كه شعاع السلطنه را مي ديدند لب به اعتراض مي گشودند اما وي به جاي تصميم صحيح در رفع اين مشكل فشار را بر نانواها مي افزود بطوري كه يك روز از دروازه اصفهان مي گذشت جمعيت زيادي را در مقابل يك نانوائي ديد در همانجا نانوا را خواست و بخاطر اينكه نان بيشتري نپخته است حكم كرد تا جلو مردم گوش نانوا را بريدند و روزي ديگر حكم كرد كه دست هاي نانوائي را با ميخ به ديوار كوبيدند و نانواي ديگري را كه پيرمردي بود ريش تراشيدند و در بازار گرداندند و علاوه بر اينها به استاد خبازان گفته بود كه همه دكان هاي نانوائي بايد به قدر كافي نان بپزند و الا تو را هم خواهم كشت و آقا كاكا استاد خبازان نيز به خاطر اين كه حكم ظالمانه و نبودن گندم، شبانه به خوردن ترياك اقدام به خودكشي كرد و تعدادي از نانوايان هم از ترس مغازه ها را بستند و در سيد مير محمد بست نشستند.
افراد حكومت به هر ترتيب كه مي توانستند گندم و جوئي را كه مردم كاشته بودند ضبط و در انبارهاي ديواني انبار مي كردند بطوريكه قيمتيك من جو به يك قران رسيد و حتي يك من جو براي خوراك حيوانات در شهر پيدا نمي شد. مدتي بعد حكومت گندم هائي را كه به زور از مردم با قيمت خرواري هفت تومان گرفته بود با قيمت خرواري 14 تومان به فروش رساند و اين باعث بالاتر رفتن قيمت ها شد.
كم كم كه نارضايتي مردم در شهر بالا مي گرفت شعاع السلطنه حكم كرد تا در بعضي جاهاي شهر تاوه هائي را قرار دهند و نان زندي بپزند تا مثلاً مشكل نان حل شود كه اين كار نيز چند روزي بيشتر نپائيد و تاوه ها را جمع كردند. نارضايتي علما و مردم تا آنجا بيشتر شد كه علناً عليه حكومت حرف مي زدند اما حاكمان شهر بجاي حل مشكل به زور از مردم رضايت نامه جمع مي كردند و به تهران مي فرستادند. در اين ميان بين شعاع السلطنه و معتمد السلطنه وزير وي نيز اختلاف افتاد و باعث بهم ريختگي بيشتر كارهاي شهر گرديد. يكي ديگر از عوامل مهمي كه باعث نارضايتي مردم شد اين بود كه شعاع السلطنه املاك مردم را بزور از آنان مي گرفت و حتي دهاتي را كه عده اي در زمان ناصر الدين شاه خريده بودند از آنان پس گرفت. اين وضعيت ادامه داشت تا بالاخره روز دوشنبه 27 ذيقعده مردمي كه بجان آمده بودند تمام دكانها، بازارها و كاروانسراها را بستند و در مسجد نو، ميدان توپخانه و تلگرافخانه جمع شدند و با فريادهاي ياعلي و شعارهاي ما حاكم نمي خواهيم اعتراض خود را علني كردند اين وضعيت تا دو روز بعد ادامه داشت تا اينكه عصر روز بيست و نهم تلگرافي از تهران رسيد كه : حضرت والا شعاع السلطنه به جهت سفر اعليحضرت همايوني « مظفر الدين شاه » به فرنگستان لازم است معجلاً به تهران بياييد و قوام الملك معتمد السلطنه نايب الحكومه باشند تا حاكم معين شود و امر گراني نان و غيره هم همه را قوام الملك درست كند. اما شعاع السلطنه دوباره سعي كرد با ايجاد دو دستگي بين دو گروه از مردم و علما اعتراض آنان را بشكست بكشاند كه اين نيرنگ نيز با هوشياري مردم خنثي شد. در روز جمعه سوم مجدداً تلگرافي محرمانه به شعاع السلطنه رسيد كه « فوراً حركت كنيد ولي اگر يك نفر از مردم دماغش خون بيايد مسؤول دولتي خواهيد بود» با رسيدن اين تلگراف شعاع السلطنه شبانه از شهر بيرون رفت. اما مردم مي گفتند تا زماني كه حاكم جديد از تهران نيايد و به وضع ما رسيدگي نكند از مسجد بيرون نخواهيم رفت. تا اينكه بالاخره عصر روز دوشنبه ششم ذي حجه معتمد السلطنه نماينده اي پيش علما فرستاد كه من سند مي دهم كه تا دوشنبه آينده نان را براي مردم ارزان كنم و علما نيز قبول كرده سندي از او گرفتند كه تا هفته بعد نان تنوري را يك من 4 عباسي و نان سنگك يك من هفت صد دينار و نان تاوه اي يك من ده شاهي به مردم بدهند و با گرفتن اين سند مردم از مسجد بيرون آمدند و متفرق شدند اما آدم هاي شعاع السلطنه تا روزهاي بعد نيز سعي به آشوب كشيدن شهر مي كردند و خود وي نيز بيش از سي هزار تومان نيز بابت ساختمان واقع در ارگ به گچ كوب و آجر پز بدهكار بود كه با رفتنش از شهر هيچ كدام را پرداخت نكرد.
شعاع السلطنه بعد از عزل از حكومت شيراز در سال 1320 هـ.ق مدتي در تهران رئيس ديوانخانه بود و در اين سالها كه دوران اوج گيري نهضت مشروطه نيز بود به خاطر رقابتي كه با محمد علي ميرزا وليعهد داشت خيال پادشاهي را در سر مي پروراند اما بعد از تاجگذاري محمدعلي شاه با خوي خود كامگي كه در همه خاندان قاجار بود هر دو بناي مخالفت با مشروطه را گذاردند و حتي محمد علي شاه سعي كرد با كمك شعاع السلطنه از دكتر اعلم الدوله پزشك مخصوص مظفر الدين شاه نامه اي را بگيرد مبني بر اينكه شاه هنگام نوشتن فرمان مشروطيت از سلامت كافي برخوردار نبوده و فرمان مشروطه ارزشي ندارد اما باخودداري اعلم الدوله، در اين كار نيز ناموفق ماندند و بالاخره شعاع السلطنه در كنار محمدعلي شاه مخلوع بارها سعي كرد به تهران حمله كند و مشروطيت را از بين ببرد كه به گواهي تاريخ در كار خود شكست خوردند


استان : فارس

نوشته شده در : جمعه 1390/9/18 :: نويسنده : Ali.v :: بازديد :
شيراز اين شهر باستاني در طي گذشت ايام به القاب گوناگوني شهرت داشته و از آن جمله دارالملك، دارالعلم، ملك سليمان و ... اما شايد مشهورترين و قديمي ترين لقب شيراز همان ملك سليمان است و بدين خاطر بر بسياري از بناهاي قديمي شهر همچون عمارات باغ نظر، سردربازار مشير، نارنجستان قوام و .... تصويرهايي از حضرت سليمان نقش شده است كه معمولاً وي را بر تختي نشسته و در وسط مجلس نشان مي دهد و عده اي از وزرا و تعدادي از ديوها گوش به فرمان او در اطرفش ايستاده اند و تعدادي از حيوانات وحشي و اهلي نيز در بين گلها و درختان و بدور حضرت سليمان ترسيم شده اند.
اما چرا شيراز به تختگاه سليمان مشهور شده است ؟
حضرت سليمان پسر داوود از پيامبران بني اسرائيل بوده و بر طبق روايات مذهبي 700 سال عمر كرده است. سليمان بواسطه انگشتري كه در دست داشته و اسم اعظم بر آن نقش شده بود و بر جن و انس فرمان مي رانده، باد به فرمانش بوده و تخت سلطنتش را جابجا مي كرده و جن و پري كارهاي ساختمانيش را انجام مي داده اند چنانكه قرآن در سوره سبا آيه 12 چنين مي فرمايد :« وَ مِنَ الجِنِ مَنْ يَعَملَ بَيْنَ يَدَيْه بِاذن رَبه » يعني : و از جن يك گروه آن بودند كه پيش سليمان كار مي كردند.
و درباره ساختمانهايي كه سليمان ساخته است و در قصص الانبياء نيشابوري آمده است كه :
ديوان را در كارها افكندند و آدميان و باد را تا عمارتها كردند ... و چنين گويند ميداني بساخت دوازده فرسنگ .... و تختي فرمود از سيم چهار فرسنگ و كرسي فرمود از زر سرخ و بر آن تخت نهاد و در مجمل التواريخ و القصص در وصف شهر اسكندريه آمده است كه : « همان جا قصر سليمان (ع) بوده است كه ديوان از سنگ املس ساخته اند و چون در آن نگاه كنند صورت ابر و سبزي دريا پيدا شود و بر سان آئينه و بر آن نقطه ها ست رنگ رنگ و كس نداند كه آن چه سنگ است و هر ستوني چندان است كه مردي دست پيرامون آن در نتواند آورد » با توجه به اين توضيحات مردم ايران در ابتداي آشنايي با اسلام و از آنجا كه با تاريخ گذشته شهر خود نيز آشنايي نداشتند و با مقايسه روايات مذهبي و قصه هاي اساطيري جمشيد را با سليمان يكي مي پنداشتند و ساختمانهاي عظيم بجا مانده از هخامنشيان را قصر سليمان يا مسجد سليمان مي دانسته اند چرا كه شباهت روايات مذهبي با آنچه از هخامنشيان باقي مانده است نيز به واقع زياد است مثلاً سنگهاي تخت جمشيد سنگهاي بزرگ و صيقلي است و تالار آئينه و يا كاخ تچر در تخت جمشيد بعد از 2500 سال هنوز هم كف پنجره هاي آن چنان صيقلي است كه تصوير آنان را منعكس مي كند. ستونهاي كاخ آنچنان عظيم است كه مردي نمي تواند بدور آن دست بياورد و سنگهاي بكار رفته در مقبره كورش چنان عظيم است كه به ذهن مردم آن روزگار حتماً به دست ديوان بر هم گذاشته شده بود و حيوانات افسانه اي حك شده بر درگاههاي تخت جمشيد بنظر مردم آن زمان جز نقش ديو و پري چيز ديگري نيست چنانكه ابن موقل در قرن چهارم هجري در حين بازديد از شهر استخر از بناي بزرگي بنام مسجد سليمان نام مي برد. كه همان مقبره كورش است و آنگاه مي گويد در اخبار آمده است كه سليمان بن داوود (ع) از طبريه بدانجا دريك روز صبح تا شام مي رفت و آنگاه به عقيده عوام در مورد يكي بودن سليمان و جمشيد اشاره مي كند كه گروهي از عوام ايران كه به تحقيق مطلب نمي پردازند چنين مي پندارند هم كه پيش از ضحاك بوده همان سليمان است و اين عقيده مردم از آن روزگار تا زماني كه كشفيات باستان شناسي حقيقت را روشن نموده همچنان پا بر جا بود و به همين علت طي سالها فارس و به طبع آن شيراز با تختگاه سليمان و يا ملك سليمان مترداف بوده است و اين مطلب را از خلال نوشته هاي مختلف به خوبي مي توان ديد مثلاً صاحب تاريخ و صاف در رثاي آبش خاتون او را وارث ملك سليمان خوانده و گفته است.
وارث ملك سليمان رفت در خاك اي دريغ كو سليمان تا بدان بلقيس خوش بگريستي

سعدي شيرازي نيز اين اقليم را تختگاه سليمان مي داند و مي فرمايد :

نه لايق ظلماتست بالله اين اقليم
كه تختگاه سليمان بدست و حضرت راز


و هم او اتابكان فارس را وارث ملك سليمان مي ناميده و اصولاً يكي از القاب رسمي سلغريان نيز همين بوده است نيز در ديباچه گلستان چنين مي گويد :
« سلطان البر و البحر وارث ملك سليمان مظفر الدين ابي بكر بن سعد زنگي »
حافظ نيز در ديوانش به اين لقب اشاره مي كند :
دلم از وحشت زندان سكندر بگرفت
رخت بر بندم و تا ملك سليمان بروم
بعد از كيان به ملك سليمان نداند كس
اين سزا و اين خزانه و اين لشكر گردان
نقش خوارزم و خيال لب جيحون مي بست
با هزاران گله از ملك سليمان مي رفت


ابن زركوب صاحب شيراز نامه نيز در ذكرنزول جلال الدين مسعود و هزيمت ملك اشرف از شيراز نوشته است :

سپاس و شكر خدا را كه مهر فرخ بخت
خديمو مملكت آراشه غريب نواز
به سال هفتصد و چهل و با سه در تجمل و ناز
به تختگاه سليمان رسيد ديگر باز


و در جاي ديگر مي گويد كه ملوك عجم و شهرياران ايران زمين هر سال يك نوبت در اين نقطه زمين آمدندي و گفتندي كه صومعه سليمان در اين زمين بوده است كه اين مطلب به احتمال زياد اشاره به برگزاري مراسم نوروز در تخت جمشيد و جمع شدن بزرگان ايران و جهان در اين نقطه دارد و هم او در وصف شيراز مي سرايد :

در او يادگار بسي پادشا است
برود خمه هاي بي پارسا است
كلاه جهانگير و اقنوم داد
سرير سليمان و تخت قباد


همچنين در بعضي كتب نقل شده است كه در حدود قرن هفتم هجري عده اي از عرفا و زهاد از بغداد به طرف شيراز حركت كرده اند تا مسجد سليمان را زيارت كنند و براي زيارت آن ثوابهاي فراواني قائل مي شده اند.


استان : فارس

نوشته شده در : جمعه 1390/9/18 :: نويسنده : Ali.v :: بازديد :
شيراز، نامي خيال انگيز
در افسانه ها آمده است كه شيراز فرزند تهمورس (از پادشاهان سلسله پيشداديان) شهر شيراز را تأسيس كرد و نام خود را بدان بخشيد. به روايتي ديگر، نام اين ديار، "شهرراز" بوده كه به اختصار شهر از و شيراز خوانده شده است.
در حالي كه بر اساس تحقيقات "تدسكو" شيراز به معناي مركز انگور خوب است، "ابن حوقل"، جغرافي دان مسلمان قرن چهارم هجري، علت نامگذاري شيراز شباهت اين سرزمين به اندرون شير مي داند، چرا كه به قول او عموما" خواربار نواحي ديگر بدانجا حمل مي شد و از آنجا چيزي به جايي نمي بردند. و بالاخره بنا به نوشته كتاب "صورالاقاليم"، از جهت وجود دام هاي بسيار در دشت شيراز، آنجا را "شيرساز" ناميده اند.
باري، بيش از هر چيز نام زيبا و سحرانگيز شيراز كه واژه اي فارسي است، بهترين گواه بر اين باور است كه برخلاف پندار پاره اي از جغرافي دانان مسلمان، تأسيس اين شهر به قرن ها قبل از ورود اسلام به ايران باز مي گردد، شيراز، هم اكنون نيز در محل تقاطع مهمترين راه هاي ارتباطي شمال به جنوب و شرق به غرب كشور است و اين موقعيت در ادوار قبل از اسلام شاخص تر بوده، چرا كه در عهد هخامنشيان، شيراز بر سر راه شوش (پايتخت هخامنشي) به تخت جمشيد و پاسارگاد بوده و در عهد ساسانيان راه ارتباطي شهرهاي بسيار مهمي چون بيشابور و گور با استخر، از جلگه شيراز مي گذشت. در نتيجه مسلم است كه چنين محل حاصلخيز و خوش آب و هوايي كه در تقاطع مسيرهاي مهمي كه برشمرده شد، قرار داشته، هرگز خالي از آبادي و سكنه نبوده است. وجود آثار قديمي مانند قصر ابونصر در حوالي شيراز كه قدمت آن به دوره اشكانيان مي رسد و نقوش برجسته برم دلك، (در چندكيلومتري شرق قصر ابونصر) كه از آثار دوره ساساني است و قلعه بزرگ بندر (فهندر، پهندر، قهندز، كهندژ) در سمت شرق تنگ سعدي و چند نقش برجسته در دهكده گويم در چهار فرسنگي شمال غرب شيراز و همچنين پيدا شدن سكه هايي در ضمن حفاري هاي قصر ابونصر، كه بر آنها با خط پهلوي نام شيراز نقش بسته است، جملگي بر وجود شهر يا بلوكي به نام شيراز، در همين محل در دوران قبل از اسلام دلالت دارد.
علاوه بر آنچه گفته شد، كاوش هاي باستان شناسي در تخت جمشيد، به سرپرستي كامرون در سال 1314 ه.ش، به پيدايش خشت نبشته هايي انجاميد كه بر روي چند فقره از آنها نام شيراز مشخص بود. بدين ترتيب مي توان احتمال داد، اين وادي كه در عهد رونق تخت جمشيد، آبادي كوچكي بيش نبوده است، بعد از انهدام پايتخت هخامنشيان، سمندروار از دل خاكستر آن ديار برپا خاسته است.
آخرين كلام اين كه در اشعاري از شاهنامه فردوسي، استاد حماسه سراي طوسي، به مناسبت هايي از شيراز ياد شده، مثلاً راجع به شيراز در عهد كيانيان آمده است:
دوهفته در اين نيز بخشيد مرد
سوم هفته آهنگ شيراز كرد
هيونان فرستاد چندي ز ري
سوي پارس، نزديك كاوس كي
و در مورد شيراز، در روزگار اشكانيان، چنين مطالبي ذكر شده است:
چو بنشست بهرام زاشكانيان
ببخشيد گنجي به ارزانيان
... ورا بود شيراز تا اصفهان
كه داننده اي خواندش مرزمهان
و بالاخره اينكه در عهد پيروز و قباد ساساني، سپهبد ايران، "سوفراي" از اهالي شهر شيراز بود
... بدان كار شايسته شه "سوفراي"
يكي پايه ور بود و پاكيزه راي
جهان ديده از شهر شيراز بود
سپهبد دل و گردن افراز بود
استخري در كتاب مسالك و ممالك كه در نيمه اول قرن چهارم هجري تأليف شده است، راجع به آثار و بقاياي فرهنگي قبل از اسلام، در شيراز مي گويد:
شيراز قلعه اي به نام شاه موبد دارد. وي همچنين از دو آتشكده به نام هاي كارستان و هرمز در آن سرزمين ياد مي كند.
باري در مجموع گفتار استخري كه شيراز سيزده ناحيه (طسوج) دارد كه در هر كدام از آنها قراء و كشتزارهايي موجود است كه متصل به هم قرار گرفته اند. و نيز نظر ابن بلخي كه در روزگار ملوك فرس، شيراز ناحيتي بود و حصاري چند بر زمين، مي تواند روشنگر قدمت شيراز، به عنوان يك سرزمين مسكون آباد (و نه يك شهر بزرگ) باشد..


استان : فارس

نوشته شده در : جمعه 1390/9/18 :: نويسنده : Ali.v :: بازديد :
نگاهي كوتاه به شهر زيباي شيراز
نگين درخشان فرهنگ و تمدن ايران زمين و يكي اززيباترين و نام دارترين مناطق ايران است. شيراز با سابقه تاريخي منحصر به فرد خودمجموعه*اي از تمدن باستاني جهان را در برداشته، وارث تمدن اقليم پارس و نشانه اي ازهويت باستاني و سهم بسيار ارزشمند ايران در تمدن و فرهنگ جهان است. شيراز با موقعيتخاص جغرافيايي خود كه سه فصل از فصل هاي سال، هوايي بهاري دارد؛ سرزمين شعر و شاعرينيز هست و دو مرواريد بزرگ ادبيات جهان ( سعدي و حافظ) زادگاه اين سرزمين هستند وآرامگاه آن ها محفل هنردوستان است. شيراز با مناطق اطراف آن يعني تخت جمشيد، نقشرستم و شهرهاي ديرينه يكي از قديمي ترين مجموعه هاي تمدني جهان است و آثار تاريخياطراف آن كه از عظيم ترين آثار باقي مانده در جهان است به تمدن كهن ايران، اعتباريخاص داده است.آثار پرافتخار زمان هخامنشي ها و ساساني*ها، نمايش*گر ذوق*حجاري،معماري،كاشي*كاري، نقاشي و مجسمه سازي مردم فارس پيش از اسلام است. بعد از اسلامنيز فارس ها به خصوص مردم شيراز به شيوه ديرين خود، در كسب هنر و آفريدن صنايع دستيكوشش فراوان به كار برده اند و در اين راه بسيار موفق عمل كرده اند. هنرمندانشيرازي در تاريخ هنر ايران در خط و تذهيب، جلوه سازي و گل و بوته سازي،معماري و گچبري، خاتم سازي و نقره كاري، ابريشم دوزي، قالي*بافي و منبت كاري از نام داران وسرآمد هاي اين هنر به شمار مي*رفته*اند. امروزه نيز اين منطقه به لحاظ صنايع دستيبسيار قوي عمل مي كند و خاتم كاري، منبت كاري، معرق كاري، قالي بافي، پارچه بافي،نقره كاري، مسگري و بافت گليم هاي زيبا از مهم ترين صنايع دستي شهرستان شيراز محسوبمي شود.
بافت قالي در شهرستان شيراز از سابقه اي طولاني برخورداراست. در تجارتفرش، تمام قالي هاي ناحيه فارس (جنوب غربي ايران) را تحت عنوان قالي شيراز نام ميبرند كه به طور كامل در صنايع دستي استان فارس توضيح داده شده است. بخشي از فرشينههاي خمسه هم كه به شيرازي معروفند، از نظر جنس متوسط است و به جز بافندگان خمسه،بافندگان روستاهاي غير عشايري نيز آن را مي بافند. اين بافته ها نيزبه نام قاليچههاي شيرازي مشهورهستند و به كشورهاي ديگر نيز صادر مي شوند.
پارچه*هاي ابريشمي،نخي و پشمي شيراز و ظروف مسي و نقره كاري اين منطقه نيز از شهرت به سزايي برخورداربوده و گليم بافي هم در اين ناحيه شهرت زيادي دارد. صنايع دستي شهرستان شيراز ازجمله صادرات اين شهرستان به شمار مي آيد. خاتم كاري مهم ترين و مشهور ترين صنعتدستي شهرستان شيراز است. خاتم كاري يكي از هنرهاي با ارزشي است كه در شرق وجود داردو مهم ترين صنعت دستي فارسي است كه بهترين نوع آن در شيراز توليد مي *شود. از گذشتهخاتم سازي اطلاع زيادي در دست نيست، زيرا مواد اوليه خاتم بيش تر چسب و چوب است واين دو ماده بر اثر مرور زمان از بين مي روند. با اين همه در مكان هايي كه از نظرمردم جنبه تقدس داشته، به خاتم هايي بر مي خوريم كه قدمت دويست تا سيصد ساله دارند. تصور مي شود هنر خاتم سازي براي اولين بار در شهر شيراز به وجود آمده و مركزاصليخاتم كاري در شيراز باشد. شايد بهترين نمونه اين هنر درعصر حاضر، ميز خاتمي است كهدر نمايشگاه جهاني بروكسل (سال 1958) مدال طلا را نصيب خود كرد.
كهن ترين نمونه خاتم كه در دست است متعلق به دوره صفويه اين اثرمربوط به بقعه شاه نعمت الله ولي در ماهان كرمان است. در خاتم كاري هايشيراز بيش تر گل هاي كوچك و ستاره هاي درخشاني كه از مواد مختلف تركيب يافته اند،ديده مي شود.( قطعات كوچك منظمي از ني، مس، قلع، چوب، عاج بريده و آن ها را رويسطحي كه قبلا سريشم زده اند، مي چسبانند.) خاتم كاري بيش تر در روي رحل و صندوقچههاي كوچك و جعبه هاي آرايش صورت مي گيرد و نيز ممكن است به موجب سفارش، اشياء بزرگتر از قبيل ميز و صندلي و غيره را نيز خاتم كاري نمايند. درخاتم هاي گران قيمت قسمتهاي فلزي خاتم از طلا يا نقره تشكيل مي شود و به جاي استخوان در ساخت آن ها عاج بهكار مي رود. مرغوب ترين نوع خاتم، نوعي است كه پره وارو ناميده مي شود و نوع ديگريهم هست كه به سيم دار مشهور است. چوب، فلز، استخوان و رنگ سبز، مواد و مصالح خاتمسازي را تشكيل مي دهند. انواع وسايل و ابزار اين رشته عبارتند از: رنده كه پشت خاتمرا بسيار ظريف مي تراشد، تنگ هاي گوناگون نظير تنگ مثلث سابي، سيم سابي، پره ساب،گل ساب و توگلو ساب، اره، اره سرقطع كن كه سر چوب ها يا گل خاتم را قطع مي كند،سوهان كه انواع مختلف دارد، پرگار، گونيا، چكش، گاز انبر، مغاز و پرس.
منبتكاري از صنايع و هنرهاي دستي شيراز است. واژه منبت به معناي كنده كاري روي چوب استكه سابقه اي ديرينه در شهرستان شيراز دارد. شايد بتوان آغاز تاريخ منبت كاري رازماني دانست كه انسان نخستين بار با ابزاري برنده چوبي را تراشيده است. مهم ترينماده اي كه روي آن منبت كاري مي كنند چوب است. چوب منبت كاري بايد محكم و بدون گرهباشدو براي اين منظور از چوب هاي آبنوس، فوفل، بقم، شمشاد، عناب و گردو استفاده ميشود. شناخت راه چوب يكي از مهم ترين اصول كار است و عاج، صدف و استخوان از ديگرمصالح مورد استفاده در هنر منبت كاري است.
معرق كاري يكي ديگر از صنايع روي چوبو با اهميت شيرازي هاست كه شيوه جديد آن، پديده تازه اي در ايران است و عمري پنجاهساله دارد. معرق در اصل بر تكه هاي ريزي از كاشي اطلاق مي شود كه در كنار هم چيدهمي شوند و فرم هاي مختلفي را تشكيل مي دهند. اين نوع كاشي براي تزيين داخل و خارجگنبدها و سردر مساجد به كار مي رفته است. معرق كاري در قرن ششم هجري يعني در دورهسلجوقيان به سمت كمال رفت و متداول شد. در شيوه تازه معرق روي چوب كه به تازگي ازمنبت كاري جدا شده، طرح مورد نظر روي چوب زده مي شود و به وسيله مغار خالي شده و بهجاي آن تكه هايي به همان اندازه از چوب هاي مختلف يا عاج، جاگذاري مي شود. پس از بهوجود آمدن اره مويي هاي بسيار باريك، معرق روي چوب وارد مرحله جديدي شد و هنري باظرافت و اعجاب آور به وجود آمد. در اين مرحله جديد با قرار دادن قطعات مختلف ازقبيل صدف، عاج، استخوان، فلز و چوب هاي مختلف رنگي در كنار يكديگر، معرق ايجاد ميشود. معرق كاري هاي شيراز از جمله صنايع دستي صادراتي اين شهرستان به شمار ميآيند

ايلات عمده اي در بخش هاي تابعه اين شهرستان به زندگيكوچ نشيني مشغول هستند. ايل قشقايي در محدوده شمال و شمال غربي شيراز رفت و *آمد ميكنند و طوايف عمده آن كشكولي دره شوري، شش بلوكي، قراچه اي فارسيمدان، عمله و لبومحمدي هستند. اين ايل در حال حاضر اهميت و نفوذ سابق خود را از دست داده و دارايايلخان نيست. ايلات خمسه نيز بيش*تر در قسمت هاي خاوري و جنوب خاوري شيراز رفت وآمد مي كنند و شامل 5 ايل هستند به نام هاي اينانلو، بهارلو، عرب، نفر و باصري. مردم شهرستان شيراز آريايي نژاد بوده و اهالي اين شهرستان داراي زبان فارسي با گويشويژه شيرازي هستند كه به زبان فارسي اصيل نزديك*تر است. تقريبا 97 درصد شهرستانشيراز مسلمان و شيعه مذهب بوده و 3 درصد ديگر را نيز ساير اديان تشكيل مي*دهند.
جاذبه هاي تاريخي متعدد كه در گوشه و كنار اين شهرستان پراكنده شده اند، نشاناز اهميت و عظمت اين منطقه در دوره هاي باستاني، اسلامي و معاصر دارند. آرامگاهكوروش كبير كه در دشتي پهناور قرار گرفته و از سنگ هاي سفيد رنگ ساخته شده و قدمتآن به دوره هخامنشيان مي رسد، مسجد جامع عتيق كه از كهن ترين مسجد هاي استان فارس وشهرستان شيراز است و قدمت آن به دوره هاي اوليه اسلام مي رسد، مسجد وكيل كه ازشاهكارها و آثار پر ارزش دوره زنديه است و دروازه قرآن كه از شهرتي جهاني برخورداراست، نمونه هايي از آثار دوره هاي مختلف در شهرستان شيراز به شمار مي*آيند.
بازار وكيل شيراز كه داراي ويژگي هاي خاص و زيبايي خيره كننده*اي است به همراهباغ هاي مشهوري چون باغ عفيف آباد (باغ گلشن) و باغ ارم* كه از مشهور ترين باغ هايايران در جهان است، در اين شهرستان واقع شده*اند. نارنجستان قوام از ديگر بناهايارزشمند منطقه است كه در آن اثر هفت هنر ايراني، (گچ بري، نقاشي سنتي، آينه كاري،آجركاري، سنگ تراشي، معرق كاري و منبت كاري) قابل مشاهده است. شهرستان شيراز ازطبيعت بسيارغني، جذاب و ديدني نيز برخوردار است و وجود جاذبه هايي چون تنگ بوان باطبيعت زيباي پيرامونش، پارك ها و گردش*گاه هاي طبيعي چون گردش*گاه ميان كتل كهزيستگاه گوزن زرد ايراني است، درياچه هاي زيبايي چون درياچه پريشان، چشمه هاي متعددچون چشمه رچي، دره هاي سر سبز و ... سبب شده اند كه اين شهرستان توانمندي هاي قابلتوجهي را در زمينه جاذبه هاي طبيعي داشته باشد و همراه با جاذبه هاي منحصر به فردتاريخي خود، همواره پذيراي طبيعت دوستان و ايرانگردان باشد.


استان : فارس

نوشته شده در : جمعه 1390/9/18 :: نويسنده : Ali.v :: بازديد :

موقعيت و وسعت
اين شهر در جنوب استان فارس، در حدفاصل شهرستانهاي داراب، جهرم، فيروزآباد و استان بوشهر و هرمزگان واقع شده و مساحت آن 667/33 كيلومتر مربع است، از نظر وسعت بزرگترين شهرستان استان فارس به شمار مي رود و ارتفاع آن از سطح دريا 915 متر مي باشد.

جمعيت

اين شهرستان، برابر سرشماري سال 1355 داراي 183921 نفر و مطابق سرشماري سال 1370 داراي 202000 نفر جمعيت است. از نظر تقسيمات كشوري شامل شش بخش: مركزي، جويم، خنج، اوز، گراش و بيرم مي باشد.
لار امروز شامل دو بخش نزديك به هم است، بخش جديد پس از زلزلهء سال 1339ش. در شش كيلومتري شهر كهن بنا شده، با يك بزرگراه به آن پيوند خورده است.
شهر قديمي لار در دامنهء كوهي قرار دارد كه بر فراز آن بقاياي دژي به نام »اژدها پيكر« موجوداست. شهر با كوچه هاي تنگ و ديوارهاي بلند خانه*ها مشخص است، كوچه ها اغلب در جهت آب انبارها كشده
شده، بافت قديمي شهر متأثر از وضعيت آب انبارها مي باشد. منازل شامل حياطي است كه در چهار طريف آن ساختمان قرار دارد و هر سمتي براي فصل معيني مناسب است. اين خانه هاي كاهگلي داراي بدگير و سرداب براي مقابله با گرما مي باشند. متأسفانه اين ويژگي، كه از اصول معماري سنتي مناطق گرم و خشك شمرده مي شود، در لار جديد لحاظ نشده است.
بي توجهي طراحان اين شهر را بايد در شاخصهاي اقليمي درجهء حرارت و بارش جست و جو كرد. درجه حرارت بارندگي حكايت از خشكي حاكم بر اين شهر دارد، بطوري كه مجموع تبخير ساليانه به بيش از سه هزار ميليمتر مي رسد كه حدود 16 برابر بارش متوسط ساليانه (حدود 188 ميليمتر) مي باشد. بنابراين در طراحي و ساخت شهرهاي مناطق گرم و خشك مانند لار، مي بايست از تكنيكها و امكاناتي استفاده نمود كه نه تنها اثر اين عوامل نامساعد جوي را تشديد نكند، بلكه از آثار مضّر آن نيز بكاهد، امّا در شهر جديد لار به اين واقعيات توجه كافي نشده است، و خانه ها با شيرواني-كه مخصوص شهرهاي برف و باران خيز است-مسقف شده است.
ويژگيهاي اقتصادي

كشاورزي و دامپروري بيشتر نيروي كار منطقه را جذب كرده، صنعت و خدمات پيشهء عمدهء اهالي است: كم آبي، هواي نامساعد و شوري اراضي اين شهرستان، بويژه در نواحي جنوبي، كشاورزي را با محدوديتهايي روبه رو كرده است. محدوديتهايي كه وابستگي به باران را بايد مهمترين آنها دانست. در بارندگيهاي لارستان دو ويژگي به چشم مي خورد: اوّل اينكه بيشترين بارندگي در ماههاي دي و بهمن صورت مي گيرد، زمان بارش اندك و به علت سردي هوا ميزان تبخير پايين است.
دوم اينكه كمترين بارندگي در تير و مرداد يعني گرمترين ماههاي سال تحقق مي يابد. در سالهاي اخير به همت كشاورزان، اين منطقه در رديف ساير شهرهاي زراعي استان قرار گرفته، آنگونه كه آمار و ارقام نشان مي دهد فروش گندم مازاد بر مصرف زارعان مناطق مختلف لارستان كه در سال 1367 معادل 3300 تن بود، در سال 1372 به 35500 تن افزايش يافته است.
جويم، درز و سايبان، شرفويه، صحراي باغ، دهكويه، بريز، كاسه دار، سيف آباد، كورده، خنج و گراش از مناطقي هستند كه استعدادهاي سرشاري براي كشت گندم دارند.
مهمترين محصولات لارستان، گندم، جو، خرما، پنبه و صيفي جات مي باشد. دامداري به صورت كوچ نشيني و سنتي در اين منطقه رواج دارد و معادن سنگ ساختماني، گچ و آهنك مورد بهره برداري قرار گرفته است.
كارخانهء سيمان لارستان يكي از پروژه هاي مهم استاني به شمار مي رود، كه در راستاي بهينه سازي اقتصاد منطقه و ايجاد فرصتهاي شغلي با مشاركت مردم مراحل اجرايي آن آغاز شده است. راه اندازي اين كارخانه مي تواند علاوه بر تأمين نياز سيمان لارستان زمينهء صادرات آن را نيز فراهم آورده، منطقه را از حالت مصرفي صرف به سوي توليد و باروري سوق دهد.
روند شاخصهاي مراكز توليد نشانگر اين واقعيت است كه تحرك، اشتغال زايي، رونق كار و بهبود وضعيت اقتصادي-اجتماعي تنها در سايه توليد و فعاليتهاي صنعتي تحقق مي يابد. بنابراين با ايجاد مراكز صنعتي و اقتصادي مي توان اين منطقه را پويا و متحول كرد.
تأسيس چنين مراكزي با عنايت به اينكه اكثر مردم براي امر اشتغال به كشورهاي حاشيهء خليج فارس مسافرت مي كنند و با درآمدهاي فراوان به زادگاهشان باز مي گردند، امري قابل دسترسي و امكان پذير مي نمايد.
صنايع دستي، بيشتر شامل سفالگري و حلواپزي، نيز در مراكز اين شهرستان رواج دارد. حلواي مسقطي، حلواي معروفي است كه به عنوان سوغات لار، شهرت يافته است.
مهوه غذاي سنتي منطقهء لارستان است، كه با شيوه اي خاص و مهارتي ويژه، توسط زنان ساخته شده، فقير و غني از آن بهره مي گيرند. و آن را از ساخته هاي مادر گرگين ميلاد مي دانند.
انقوزه، كه در كوهستانهاي لار به دست مي آيد، مصرف دارويي دارد و يكي از اقلام صادراتي منطقهء لارستان به خارج از كشور مي باشد. درخت آن به اندازهء يك متر و نيم، برگش شبيه برگ كلم و گل آن چتر مانند است.
»چون انقوزه در نواحي گرم لار و ساير مناطق شبيه آن مي رويد، مي توان به اين نتيجه رسيد كه اين گياه به آب و هوايي گرمتر و ارتفاعي كمتر نياز دارد. بيشتر محصول صمغ انقوزه به هندوستان صادر مي شود و در آنجا مصارف خوراكي دارد. مصرف طبي آن در ايران بسيار است و بخصوص در درمان رعشه و تشنج به كار مي رود.



استان : فارس

نوشته شده در : جمعه 1390/9/18 :: نويسنده : Ali.v :: بازديد :

پيشينه تاريخي

از آنجايي كه فارس در دوره هخامنشيان از اهميت ويژه اي برخوردار و پادگان ها و كاخ هاي هخامنشيان در نقاط مختلف استان پراكنده بودند اين منطقه نيز به دليل موقعيت استراتژيك خصوصاً نزديكي به خليج فارس و بندر سيراف از اهميت و جايگاه ويژه اي برخوردار يوده است. امروزه بازمانده هاي يكي از كاخهاي هخامنشيان در روستاي شلدان شهرستان مهر موجود مي باشد اين اثر از لحاظ معماري و نقش و نگارهايي كه در دل آن كنده شده است شباهت بسيار نزديكي به معماري تخت جمشيد دارد. ستونها و سرستونهاي اين كاخ از نظر حجم و شكل عيناً سرستونهاي تخت جمشيد مي باشد و گل لوتوس كه از مشخصه هاي معماري تخت جمشيد است در اين اثر نيز وجود دارد وجو اين اثر مهم تاريخي و آثار ديگري كه معروف به خانه گبري مي باشد و استودانهاي دهستان خوزي و ديگر آثار مربوط به ايران باستان در اين شهرستان حكايت از آباداني و رونق زياد آن در 2500 سال پيش دارد.
اين منطقه نيز چون ساير نقاط كشور در طول تاريخ فراز و نشيبهايي داشته است. در مقاطعي از تاريخ بطرف آباداني و رونق پيش رفته و گاهي نيز از رونق افتاده است. وجود معماري دوره اسلامي چون مسجد جامع فال و ديگر مشاجد و امامزاده ها و سنگ قبرهاي برجاي مانده از دوره اسلام و نوشته هاي جهانگرداني چون شاردن در دوره صفويه در ارتباط با رونق و آباداني اين منطقه و مهاجرت سادات محارم در دوره صفويه از مكه و مدينه به مركز شهرستان مهر نشان از رونق و پويايي اين شهرستان در طول تاريخ مي باشد. مردم شهرستان مهر در طول تاريخ همواره مدافع اسلام آزادي و استقلال مملكت بوده اند چنانچه در زمان مشروطه با ساماندهي و اعزام قشون به ياري سيد عبدالحسين لاري شتافته اند. فال اسير شيرازي نيز نقش ارزنده اي در نهضت تنباكو داشته است و در جريان ملي شدن صنعت نفت و مبارزه با استعمار انگليس در جنوب بنا به گفته كاوه بيات مردم منطقه مهر و گله دار نقش به سزايي داشته اند.


آثار تاريخي:

قبرستان تاريخي فال:
در اين قبرستان سنگ نوشته هاي بسيار قديمي و زيبا به شكل صندوق و تابوت مربوط به قرون هشتم تا يازدهم هجري و گنجينه اي از خطوط كوفي، تزئيني، ثلث با كتابخانه استادانه موجود است.
از ديگر آثار تاريخي مي توان به خانهء گبري در شمال مهر، چاه دربي واقع در شهر، روستاي قلعه سيد، امامزاده محمد در تنگ خوزي، قبرستان قديمي خوزي كه سنگ قبرهايي مربوط به 700 سال قبل در ان وجود دارد، قلعه شلدان، قبرستان قديمي زيغان، قناتهاي واقع در تنگ مهر، فارياب، خوزي، صادره، جايشورشول و زيغان نام برد كه مربوط به دوره ساسانيان مي باشد. برجهاي نگهباني واقع در شهر مهر وروستاهاي صادره و فارياب، قبرستان شاه محمد واقع در سرگاه، قلعه مير اسماعيل فال و غارهاي كله كله و استودانهاي خوزي و سنگ چله گاه و حمام شهر وراوي و قلعه تاريخي و آسياب هاي قديمي و تخت پرس اشاره كرد.

شغل:
شغل مردم شهرستان در گذشته كشاورزي همچون كشت جو، گندم، عدسي، ذرت، سيب زميني، لوبيا، خيار، هندوانه، گوجه، بادمجان و انواع سبزيجات بوده است.
تعدادي از مردم نيز به دامپروري مي پرداختند و به دليل همجواري با كشورهاي حاشيه خليج فارس عده اي نيز به كار تجارت از طريق دريا مشغول بودند.

مراسم سوگواري:
مراسم سوگواري و مناسبتهايي كه ويژهء عزاداري ائمه معصومين و امامان (ع) مي باشد در شهرستان مهر برگزار مي گردد و از شيوه و متدهاي خاص بهره مي گيرد بطوريكه اجراي چنين مراسم هايي جزء سنت و فرهنگ اصيل مردم اين منطقه مي باشد. سنت مردم در ايام ماه محرم به اين صورت است كه در روز اول ماه محرم اكثريت قريب به اتفاق مردم به نشانه ماتم سرور شهيدان، امام حسين (ع) لباس مشكي به تن مي كنند و از اول محرم تا سيزدهم در حسينيه ها و تكايا شركت فعال دارند و جلسات عزاداري و سوگواري و نيز مجالس روضه خواني به پا مي كنند و به مديحه سرايي مي پردازند و هر شب و ظهر به سوگواري شام و نهار مي دهند همچنين در ايام فاطميه، اربعين حسيني و با شهادت هر كدام از ائمه معصومين و امامان، مجالس روضه خواني تشكيل مي دهند.

موقعيت جغرافيايي و اقليمي:

شهرستان مهر با مساحت 2354 كيلومتر مربع بين مدارهاي 52 درجه و 45 دقيقه عرض شمالي و 27 درجه و 42 دقيقه عرض جنوبي از نصف النهار گرينويچ قرار گرفته است و در منتهي اليه جنوبي استان فارس در فاصله 500 كيلومتر از مركز استان واقع گرديده است. از غرب به شهرستان جم و ريز در استان بوشهر، از شمال و شرق به شهرستان لامرد و از جنوب به منطقه ويژه اقتصادي پارس جنوبي منتهي مي شود. از لحاظ تقسيمات كشوري اين شهرستان داراي چهار بخش و هشت دهستان، 3 شهر و 123 روستا مي باشد. از لحاظ زمين شناسي و توپوگرافي اين شهرستان بر روي يك دشت ساختماني واقع شده كه مشال و جنوب آنرا 2 رشته كوه موازي احاطه كرده است، ارتفاع اين كوههاي نسبتاً بريده و فرسياش يافته زياد نيست و از مارن هاي آهكي، گچي و نمكي و ماسه اي با شيب 50 تا 70 درصد تشكيل شده است و آب و هواي منطقه بياباني و گرم و خشك است كه قسمتهاي وسيعي از خاك ايران از جمله جنوب فارس را شامل مي شود. متوسط درجه حرارت بدست امده با در نظر گرفتن موقعيت ارتفاعي و مختصات جغرافيايي حداكثر 50 درجه و حداقل تا صفر درجه سانتي گراد متغير بوده است. متوسط رطوبت 42 درصد است كه از اواخر خرداد به مدت 45 تا 60 روز تا سطح 90 درصد در نوسان مي باشد.
ميزان بارندگي طبق آمار 10 ساله 298 ميلي متر برآورد شده كه از سالي به سال ديگر متغبر است و شدت اسن تغيير نيز زياد مي باشد، سرعت وزش باد در منطقه بين 5 تا 7 كيلومتر در ساعت به مدت 75 روز از سمت جنوب به سمت شمال شرقي است كه از جكله ان مي توان به بادهاي موسمي اشاره كرد.



استان : فارس